راهنمایی تحصیلی چیست؟
به طور کلی منظور از راهنمایی تحصیلی کمک کردن به دانش آموزان در انتخاب دروس یا رشته های تحصیلی، آگاهی از مقررات مدرسه، آگاهی از مقررات امتحانی، بر طرف کردن مشکلات درسی و خلاصه هر مسئله و مشکلی است که ممکن است در کلاس درس و یا مدرسه برای دانش آموزان رخ دهد.
راهنمایی تحصیلی چیست؟ غرض از راهنمایی و هدایت تحصیلی در دوره متوسطه ، هدایت دانش آموزان به مناسب ترین شاخه یا رشته تحصیلی بر اساس استعداد و علاقه آنان و به تناسب امکانات و نیازهای کشور است.
هر انسانی دارای دو گونه استعداد است: استعداد عام و استعداد خاص. هدف آموزش و پرورش اجباری (عمومی) تلاش برای شکوفایی استعدادهای عام افراد است، اما هدف آموزش متوسطه تقویت جنبه های بدیع و متفاوت افراد و شکوفایی استعداد های خاص آن هاست. ( شکوهی ۱۳۶۸)
راهنمایی تحصیلی و عوامل مؤثر بر انتخاب رشته :
انتخاب رشته یکی از مهمترین انتخاب های هر فرد درپایان متوسطه اول( سال نهم ) و همچنین پس از پایان تحصیلات متوسطه دوم می باشد. همه ی افرادی که متقاضی ورود به آموزش عالی هستند فرآیند انتخاب رشته را تجربه کرده اند. این انتخاب به دلیل اهمیتی که در تعیین سرنوشت افراد بازی می کند تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد که به دو دسته ” بیرونی” و “درونی” تقسیم می شوند. این عوامل که کنترل برخی از آن ها تا حدودی از اختیار فرد خارج است به صورت مستقیم و غیر مستقیم انتخاب او را تحت تاثیر قرار می دهند. این اثر گذاری در مورد بعضی عوامل طولانی و در پاره ای دیگر کوتاه و آنی است. شناخت این عوامل می تواند ما را در انتخاب بهتر یاری دهد.
الف ) عوامل بیرونی :
به صورت کلی می توان عوامل بیرونی مهم و تاثیر گذار بر انتخاب رشته ی تحصیلی داوطلبان را در موارد زیر خلاصه کرد :
۱- خانواده ؛
۲- محیط آموزشی ؛
۳- افراد اثر گذار در زندگی فرد ؛
۴- گروه های همسالان ؛
۵- رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی ؛
۶- پیشرفت علوم و تکنولوژی ؛
۷- زمینه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی
۸- روش ورود به آموزش عالی ؛
۹- ظرفیت پذیرش ؛
۱۰- بازار کار
ب) عوامل درونی :
کنترل عواملی که از محیط پیرامون بر انتخاب ها و رفتارها ی ما اثر می گذارند کمی دشوار است و افراد گاهی اوقات نمی توانند اثرات آن ها را پیش بینی کنند. در مورد عواملی که به فرد باز می گردد تا حدودی چنین شرایطی صدق می کند (مانند هوش ). اما گاهی میزان تغییرپذیری آن ها در اراده فرد (مانند توانایی ها ) قرار دارد .
عوامل درونی تاثیرگذار بر انتخاب رشته شامل موارد زیر است :
-
هوش و استعداد
-
علاقه و رغبت
-
ارزش ها و نگرش ها
-
اعتقادات
-
جنس
-
توانایی و مهارت
-
ویژگیهای شخصیتی
-
اهداف و انگیزه های فردی
-
تجربیات دانش آموز
-
خودباوری و استقلال
ارتباط نوع تیپ شخصیتی با راهنمایی تحصیلی و انتخاب رشته تحصیلی (کدام تیپ شخصیتی ، کدام رشته و شغل؟)
تصمیمگیری درباره انتخاب شغل و حرفه یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین موضوعات در زندگی هر فرد به حساب میآید. امروزه پیچیدگی و دگرگونی دنیای کار، سرعت فزآینده رشد تکنولوژی، تقاضاهای روزافزون برای ورود به برخی مشاغل و نیاز به کسب دانش و مهارت ها با توجه به تفاوت های فردی، موجب برهم خوردن تعادل آموزش و بازار کار شده و مشکلاتی را در چگونگی هدایت استعدادها، راهنمایی تحصیلی ، شغلی و تصمیمگیری حرفهای به وجود آورده است. از آنجا که یکی از اهداف تعلیم و تربیت در کنار دیگر اهداف، تسهیل رشد حرفهای و هدایت شغلی افراد است، و این هدف به ویژه در حیطه آموزش و پرورش و تا حدی آموزش عالی کشور قرار میگیرد، لذا، باید کوشش نمود تا این مهم به صورت سیستماتیک به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد و راهنمایی تحصیلی – شغلی متناسب با ویژگی های فردی و نیازهای بازار کار حرکت کند.
هرچند مبحث راهنمایی و هدایت شغلی به شکل علمی آن در ایران موضوع نسبتاً جدیدی است، با این حال، حدود یک قرن است که در دنیا به صورت علمی انجام میگیرد. از زمان پارسونز (۱۹۰۸) پدر راهنمایی شغلی که هماهنگی بین ویژگی های فردی با دنیای مشاغل را مطرح نمود تا به امروز نظریههای مختلفی جهت انتخاب و تصمیمگیری شغلی ارائه شده است که همگی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به اهمیت رابطه فرد و شغل اشاره دارند. برای مثال ”رو“ و ”هاپاک“ : ارضای نیازهای فردی، ”مک کله لند“: انگیزة پیشرفت، ”هرزبرگ“: عوامل انگیزشی، ”گینزبرگ“: تجربیات و ارزش های فردی و ”سوپر“: خود پنداره را عامل مهمی در انتخاب شغل افراد میدانستند (حسینیان، ۱۳۷۰). از سوی دیگر، در نظریات مربوط به طبقهبندی و تیپشناسی شخصیت که معمولاً تعدادی تیپ یا سنخ مشخص میشود، از طریق تیپ یا سنخ غالب فرد، میتوان برخی از رفتارهای آینده وی را پیشبینی نمود.

قدیمیترین طبقهبندی شخصیت مربوط به ”بقراط“ است که افراد را به طبقات چهارگانه دموی ، بلغمی، صفراوی و سودایی تقسیم میکرد.
”آیزنک“ نیز با نوسازی طبقهبندی بقراط سه بعد درون گرایی – برون گرایی، روان رنجوری و روان پریشی را جهت شناسایی شخصیت افراد ارائه نمود.
”یونگ“ نیز افراد را به دو سنخ درونگرا و برونگرا تقسیم نمود .
”مایرز-بریگز“ براساس نظریة یونگ شانزده سنخ شخصیتی را جهت انطباق افراد و مشاغل ارائه نمود و هالند روانشناس و نظریهپرداز معاصر شغلی و حرفهای در بررسی های پنجاه ساله خود نشان داد کهشخصیت فرد میتواند نقش مهمی در انتخاب شغل و بطور کلی در زندگی حرفهای او داشته باشد.
براساس این نظریه، افراد جامعه را میتوان از نظر شخصیتی در یکی از شش تیپ واقع گرا، جست و جوگر، اجتماعی، هنری، متهور و قراردادی طبقهبندی کرد
برخی از افراد جامعه از شغلی که دارند ناراضی اند و همواره از انتخاب خود، احساس پشیمانی می کنند و نمی توانند وظایف شغلی خود را به صورت اثربخش در سازمان انجام دهند و سازمان ها نیز که این افراد را برای انجام کارهای سازمان استخدام کرده اند، با شکست مواجه شده و یا در تحقق اهداف سازمانی با مشکل مواجه می شوند.
تحقیقات گوناگون در زمینه ویژگی های شخصیتی و موفقیت شغلی نشان داده است که ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی همبستگی دارند و همسو نبودن ویژگی های شخصیت افراد با شغلی که دارند، باعث شکست افراد در انجام دادن اثربخش وظایف شغلی اشان می شود.